پارت سی

زمان ارسال : ۳۰۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه

لیلا
اولش واقعا فکر می‌کردم نازخاتون ناز و ادا درمی‌آورد. اما بعد که می‌دیدم روز به روز بیشتر تحلیل می‌رود و رنگ رخسارش می‌رود فهمیدم واقعا مرضی سخت گرفته است.
به قلبم که رجوع می‌کردم او را دوست داشتم. هم برادرزاده‌ام بود، هم از لحظه به دنیا آمدنش، تا کنون کنارش زندگی کرده بودم. اما آنقدر از مادرش بیزار بودم که می‌خواستم انتقام تمام تلخی‌های زندگی‌ام را از او بگیرم.
تا

269
47,453 تعداد بازدید
293 تعداد نظر
59 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    هرکدوم ب یه نوع بی گناه یا مقصربودن

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید