پارت یازده

زمان ارسال : ۳۳۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه

اصلاً برام مهم نبود که موقع رفتنشون نیستم. اینکه از این موضوع ناراحت میشن یا نه، تنها چیزی که داشتم بهش فکر میکردم این بود که تا جایی که ممکنه ازشون دوری کنم. و این دقیقاً چیزی بود که اونا اجازه شو نمیدادن. انگار به دنیا اومده بودن که نزارن آرامش داشته باشم. حتی وقتی یه زندگی جداگونه با زنم داشتم همین بساط به راه بود. هر هفته میومدن و با کاراشون یه جنگ اعصاب برای ما درست می‌کردن. تهشم همین

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • جادوگر

    00

    سیاوش تو رمان سایه من واقعا شخصیت کامل و متفاوتی بود وجذاب.واقعا پتانسیل یه رمان جدا رو داره..یا رمان جدایی در موردش بنویسید یا لطفا تو این رمان حضور داشته باشه.جاوید و ثروت و پیچیدگی هاش و نامیدیش

    ۱۱ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    جدی؟؟؟ جالبه. من هیچوقت حتی لحظه ای فکر نکردم سیاوش آدم جذابی باشه، برعکس، خیال میکردم زندگی مرتضی جذاب تر باشه. قبل از کوه آمین هم تصمیم داشتم از زندگی مرتضی بنویسم ولی بعد پشیمون شدم

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.