پارت بیست :

فصل ششم

تلویزیون را خاموش کرده و نگاهی به ساعت دیواری که ساعات پایانی شب را نشان می‌داد انداختم. بشقاب پر از پوست تخمه را از روی پایم برداشته و روی میز جلویم گذاشتم. متنفر بودم از فیلم‌هایی که نامفهوم تمام می‌شدند. آخر مگر می‌شد خود بیننده و م ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.