پارت نهم :

آب دهانم رو قورت دادم و دنبال حرفی گشتم که تحویلش بدم اما همون لحظه صدای دیاکو تو اتاق پیچید و لرزه به تنم انداخت.
- بیرون باش دایه
- آقا حالش خوب نیست اجازه بدید بمونم
- بیرون دیگه هم تکرار نمیکنم میدونی که؟
کلامش انقدر تهدیدآمیز بود که بدون هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت و در رو هم پشت سرش بست.
پتو رو کامل دور خودم پیچیده بودم و تو چشم های دیاکو خیره شده بودم.
تنها کسی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۳۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آیلین

    00

    عالییی

    ۱۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    00

    عالییییییه مرسییییی😘😘😘خیلی رمانت حذابههههه ممنون❤️❤️

    ۱ سال پیش
  • دیبا کاف | نویسنده رمان

    خوشحالم دوست دارید رمان رو عزیزدلم

    ۱ سال پیش
  • ایلما

    00

    رمان قشنگیه 😍

    ۱ سال پیش
  • دیبا کاف | نویسنده رمان

    لطف دارید جانم

    ۱ سال پیش
  • الناز

    00

    عالیه

    ۱ سال پیش
  • دیبا کاف | نویسنده رمان

    عزیزدلمی

    ۱ سال پیش
  • حدیث

    00

    نوشته برنامه رو آپدیت کن تا بتونی رایگان بخونی ولی بازم باز نمیشه پارت

    ۱ سال پیش
  • دیبا کاف | نویسنده رمان

    این رمان فروشی هست دوست عزیز و امکان مطالعه رایگان اون وجود نداره

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.