پارت هشتم

زمان ارسال : ۳۳۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

آهسته سینه ام رو فشرد که فکر و خیال رو پس زدم و دستم رو روی دست مردونه اش گذاشتم‌.

اول خواستم پسش بزنم اما بعد با فکر به اینکه ممکنه دلخور بشه تکونی به دستش دادم و زمزمه کردم‌.

- دردم میاد وثوق.

انگار بدجوری تو حال خودش بود که ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.