پارت سوم

زمان ارسال : ۳۳۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

مشغول پهن کردن دستمال روی پاهاش شد و بدون اینکه نگاهم کنه گفت:

- صبح که از خواب بیدار شدی دوش گرفتی؟

کپ کردم و چاقویی که تازه برش داشته بودم از دستم رها شد.

دیگه داشتم شک میکردم که اون یه آدمه یا یه جن.

خوب میدونستم که ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.