طلوع سپیده دم به قلم دیبا کاف
پارت دوم
زمان ارسال : ۳۶۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
طبق معمول هرروز صبح جلو آینه ایستاده بودم و داشتم سرتاپام رو چک میکردم تا مبادا بهونه دستش بیاد.
موهام رو کاملا مرتب مثل همیشه فرق وسط باز کرده بودم و تل مشکی رنگ رو که چند تا تراشه همرنگ خودش داشت روی سرم گذاشته بودم.
لباسی رو که مث ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
شیدا
00خوبه