پارت دوازده :


نیهان از میان جمع مردها سمتمان آمد. رنگ به رو نداشت. کنار نرمین ایستاد و سر کیان را به خودش چسباند.
- چی شده؟
نگاهی عمیق به صورتش انداخت و بی‌حرف سر پایین گرفت. سکوت نیهان لبالب از حرف بود و مردد مانده بود برای چیزی که می‌خواست به زبان بیاورد. صبر شنو خانم لبریز شد و صدایش را بالا برد.
- روله گیان، حرف بزن دیگه!
دستش را میان موهای کیان تاب داد و لب‌هایش از هم جدا شد.
-

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۹۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.