پارت ده

زمان ارسال : ۳۱۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

ناراحت از کار نیهان بدون آن‌که متوجه ریتم آهنگ باشم، پاهایم جلو عقب می‌شد که ناگهان با رو کردن برگ آخر نقشه‌اش و جدا شدن از حلقه‌ی رقص غافلگیری‌اش را کامل کرد. ناباور صدایش زدم.
- نیهان!!!
- بر‌می‌گردم.
به فاصله‌ی خالی بین خودم و سیروان نگاه کردم. بین جدا شدن از حلقه و ماندن مردد بودم که با حرکت دسته به جلو کشیده شدم. فاصله‌ام با سیروان تقریبا به صفر رسید، نگاه بهت‌زده‌ام ر

80
24,488 تعداد بازدید
67 تعداد نظر
114 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    چقدرپررو این سیروان😍😂

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید