گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت ده :
ناراحت از کار نیهان بدون آنکه متوجه ریتم آهنگ باشم، پاهایم جلو عقب میشد که ناگهان با رو کردن برگ آخر نقشهاش و جدا شدن از حلقهی رقص غافلگیریاش را کامل کرد. ناباور صدایش زدم.
- نیهان!!!
- برمیگردم.
به فاصلهی خالی بین خودم و سیروان نگاه کردم. بین جدا شدن از حلقه و ماندن مردد بودم که با حرکت دسته به جلو کشیده شدم. فاصلهام با سیروان تقریبا به صفر رسید، نگاه بهتزدهام ر
ایلما
00چقدرپررو این سیروان😍😂