پارت چهل و یکم

زمان ارسال : ۳۳۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

آراس کنارشان روی تاب نشست‌ و اوین را وسط خودشان نشاند.

آرام تاب را حرکت داد و دلنیا موهای اوین را نوازش کرد.

همزمان نگاهش را به نیمرخ غرق فکر آراس داد.

- کجا بودی؟

آراس بدون آن که نگاهش کند جواب داد: پیش زانا خان.

د ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.