شروانو (شَروانو) به قلم آمنه آبدار
پارت چهل
زمان ارسال : ۳۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
آراس با فکری درگیر از زانا دور شد.
به او که پشت کرد و کمی راه رفت، زیر لب زمزمه کرد: نمیتونم بهش پر و بال ندم.
لبخندش پررنگتر شد.
- یهک نیگای چاوه ڕهشهکانی بهسه بۆ شێت کردنم.«یه نگاه از چشمای سیاهش بسه برای دیوونه کردنم.»
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ایلما
10اوین محبت ندیده ببین چ ذوقی کرد