پارت یکم

زمان ارسال : ۱۴۹ روز پیش

با پیاده شدن از ماشین تازه تونستم خوب به دور و اطرافم نگاه کنم. تا قبل از اون همه ی حواسم پی مامان و مسائل توی خونه بود؛ اما حالا... انگار افتاده بودم توی بهشت. توی یکی از همون فیلم هایی که توی تلویزیون یا فضای مجازی پخش می‌شد. یه روستای بی نهایت بزر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید