پارت صد و ششم

زمان ارسال : ۲۳۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

شوهرم یه مرد آزاد و بی بند و بار بود اما دیوونه من. توی آلمان زندگی بدی نداشتم ولی اون چیزی نبود که می‌‌خواستم. حکایت من شبیه مثل مادربزرگم بود که گفت: «دنیارو هم که به آدم بدی باز دنبال باقیش می‌‌گرده.»آرزوهای من هیچ انتهایی نداشتن. فرید هم گاهی با ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید