پارت نود و نهم

زمان ارسال : ۲۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

داشتم توی خیابان نزدیک خانه‌‌ نوید از دست پدرام که دنبالم بود فرار می‌‌‌‌کردم که یکدفعه به سینه کسی خورم. نگاهم بالا رفت و ندا را دیدم. وحشت زده شدم. پشت سرم پدرام بود و روبه رویم ندا. فریاد زنان نوید را صدا زدم اما نوید آن اطراف نبود.

ـ هدیه! ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید