پارت نود و دوم

زمان ارسال : ۲۲۴ روز پیش

روی تخت دراز کشیده بودم و در افکارم غوطه ور بودم. چقدر دلم می‌‌خواست حسابدار فراری پدرم را پیدا می‌‌کردم و حالش را جا می‌‌آوردم. ناراحت بودم از اینکه دستم به جایی بند نبود. البته نوید برایم توضیح داده بود که دنبال کارهای حسابدار هم هست اما تا حالا که ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید