اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت پنجاه و هفتم :
_ من بیشتر از جمع کردن ان و گوه نظام نیستم. سبزه رو تو بزار که ده روزه شوهرت ور دلت خوابیده و ناز و نوازشت می کنه.
نگاه ماه صنم عاقل اندر سفیه شد. ظرف سبزه را با احتیاط کنار حوض رها کرد و سمت اشرف چرخید.
_ چرا میخوای نشون بدی آدم بدی هستی هان؟
اشرف ابرو بالا انداخت. ماه صنم لبخند وسیع تری زد و در ادامه گفت:
_ نمیگم خوبی! چون حداقل به من یکی خیلی ستم کردی. ولی اینکه همیشه بد دهنی م
اسرا
00آخه جاویدرفتاردارماه صنم به جاویدراضی نیست به اشرف خوبی نیامده عالیه بانو