پارت پنجاه و پنجم

زمان ارسال : ۲۹۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

صحنه ی حیاط و محل نزاع را ترک کند و خودش را به پزشک جوان برساند. ولی ‌فقط خدا بود که تمام مدت از حال دلش باخبر بود. از آتشی که به خرمن وجودش زده بود و تا مغز استخوانش را می سوزاند. تمام مدتی که در اتاق دکتر منتظری نشسته بود و حتی زمانی که نامی مرخصش ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید