پارت پنجاه و چهارم

زمان ارسال : ۲۹۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

پریا، دخترک معصوم چند روز پیش، از مقابل چشمان دریا دور شد و امید دریا رو به ناامیدی رفت. کف دستش از روی شیشه افتاد. بغض سنگینش را به سختی فرو داد و با شانه هایی خمیده، زیر این بار سنگین، چرخید و ناله زدن های مادر پریا را به تماشا ایستاد. زنِ بیچاره چ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید