اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت چهل و هشتم :
_ قصد و غرضت چیه؟ هان؟
ماه صنم بازهم شانه ای تکان داد و خونسرد در جوابش گفت:
_ قصدی ندارم. فقط یقین دارم تا وقتی اون خمره ها گوشه ی سرداب جا خوش کرده، ترک دادن جاوید دروغ محضه!
_ امان! امان از دست این زبونی که تو داری. من جای تو باشم، شوهرم دو روز خونه نیاد، تو همین سرداب خونه خودم خفه میکنم.
ماه صنم لبخند معنی داری زد و به تاسف سرش را تکان داد. این زن واقعا مجنون بود. شاید هم میل