پارت سی و چهارم

زمان ارسال : ۳۱۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

ماه صنم که به خودش آمد رحمت دست از چانه گرفت و پرسید:

_ این بشر نگفت چی بخوره قوت بگیره؟

حتمی منظورش از بشر، طاهر بود. خاتون دستهایش را بهم مالید و ناله زد:

_ گفت یه سوزن بهش میزنم چند ساعتی میخوابه. بیدار شد فقط سوپ و آب! تبش که ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید