پارت سی و سوم

زمان ارسال : ۳۵۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

صدای صنم چیزی شبیه ناله بود و درد، در تک تک کلماتش بیداد میکرد. طاهر تلخندی به حاضر جوابی او زد و دست از روی پیشانیش برداشت.

_ ثریا همیشه میگه عقل صنم بزرگتر از سنشه! به گمونم بی راه نمیگه. حتی دردم نمی تونه زبونت غلاف کنه.

_ من واسه خا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.