اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت سی :
_ نه بابا! عادیه! گاهی یه بار، گاهیم چند بار در طول روز خون دماغ میشم.
دست نامی وسط راه متوقف شد. ابرویی درهم کشید و با دقت بیشتری پرسید:
_ چند وقته؟
دریا که به شدت معذب شده بود و احساس اسارت میکرد. سری تکان داد و گفت:
_ نمیدونم. خیلی وقته! حسابش دیگه از دستم در رفته.
نامی متفکر و حساس فنجان قهوه اش را روی میز گذاشت و دستانش را مقابل صورت درهم قفل کرد. دمی بعد ابرویی بالا داد و