اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت بیست و نهم
زمان ارسال : ۳۵۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
نامی همانطور که میزان قهوه و شیر را اندازه میکرد به حرف آمد و گفت:
_ شبی یه فنجون سهمیه دارم.
برگشت. سری تکان داد و گفت:
_ خواب از سرم می پره. بعدش میتونم راحت به کارام برسم.
_ کار؟
نامی فنجان قهوه ی او را مقابلش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Y
00رمان قشنگیه تا پارت 29 خوندم ولی چون سکه ایه یکم سخته