پارت نود

زمان ارسال : ۲۲۶ روز پیش

مدت زیادی بود که خودم را روی قبر مادرم انداخته بودم و زار می‌‌زدم. که کارم به کجا رسیده بود که مادر شایان در موردم چنین فکری کرده بود. که نوید تنهایم گذاشته بود. که دوباره بی سر پناه مانده بودم و نمی‌‌دانستم به کجا پناه ببرم. تازه داشتم کمی خوشبختی ر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید