پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۳۱۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

نم نم خاله یادم می‌داد. مرا با خود به خانه دوستانش و روضه می‌برد. می‌گفت: طوبا خانم عروسم است. زن عزت الله خان‌.
من هم در جواب چاق سلامتی‌ها آنطور که خاله یادم داده بود، می‌گفتم: ممنون. قربانتان بروم.‌ لطف دارید. از خودم خوشم می آمد که زبانم باز شده بود.
خاله لباس‌هایم را انتخاب می‌کرد. سعی می‌کردم من هم مثل نازخاتون شیک و مرتب باشم‌ عادت کرده بودم با کفش پاشنه تخم‌مرغی را بر

269
47,408 تعداد بازدید
293 تعداد نظر
59 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    21

    الان من چی بگم به طوبانازخاتون

    ۱۱ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    😢😢

    ۱۰ ماه پیش
  • هاناخانوم

    ۲۰ ساله 20

    عزززیزم طوبای ساده چقدبچه س😊

    ۱۱ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    درسته😢

    ۱۰ ماه پیش
  • Maryam

    02

    چقد از طوبا بدم اومد امیدوارم نازخاتون حسابی حالش و بگیره عوضی

    ۱۱ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    ممنونم بابت نظرتون

    ۱۰ ماه پیش
  • ایلما

    12

    طوبا ک تقصیری نداره اونم یکی مثل نازخاتون

    ۱۱ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    همه‌ی زنا مثل همه‌ن.

    ۱۰ ماه پیش
  • سیتا

    20

    اهووووو طوبا هم دراه یاد میگره کمکم فقط نویسنده لچک چیه

    ۱۱ ماه پیش
  • هاناخانوم

    ۲۰ ساله 00

    روسری

    ۱۰ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    💗

    ۱۰ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    😂😂😂

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید