در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت نود
زمان ارسال : ۳۴۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه
- لعنت به من! تقصیر من بود! من گفتم باهاش رو در روت کنم بلکه دلت آروم بگیره؛ نمیدونستم اوضاع بدتر بهم میریزه!
گلشن به یک گوشه خیره ماند و خیلی آرام گفت:
- مهم نیست!
صدای ضعیفاش حتی به زحمت به گوش خودش رسید؛ اما فرهاد آن را شنی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
MaRi
00هنوزم که هنوزه دلم برا پیمان نمیسوزه.. و اصلن دلم نمیخواد پیمان گلی باهم بشن..