پارت چهارده

زمان ارسال : ۳۸۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

ساک را به دست کمک راننده می دهم و بدون اینکه نیم نگاهی به محمد بیاندازم از پله های اتوبوس بالا می روم و روی صندلی شماره ی هشت می نشینم ،محمد بلیط ها را به کمک راننده نشان می دهد و به سمت من می آید و در کنارم می نشیند ،اتوبوس که به حرکت در می اید برای ایمان و مادرم دست تکان می دهم و تا جایی که دیده می شوند به آن ها نگاه می کنم ،اولین بار است که بدون خانواده ام و به تنهایی به شهر دیگر می روم ،اش

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.