آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت شصت
زمان ارسال : ۲۵۹ روز پیش
دیگر برایم محرز شده بود که ترنم در دل نوید جایی ندارد و کمی دلم آرام گرفته بود اما چه آرامشی؟! همین که فکر میکردم نوید برادر نداست، قلبم از جا کنده میشد. داخل ماشین که نشستم صدای نوید را از کنارم شنیدم:
ـ سرتو تکیه بده به صندلی و چشمات رو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۲۰ ساله 00از نداااا متنفرم 😠😠خیلی نفرت انگیز 🥺😑😶مثل شکوه همون قدر بد همونقدر چندش😠🤦 ♀️فکر کنم بره خونه دوستش نه؟ عالی بود مرسی مرضیه جونم 💋❤️