پارت یازده :

ابروهای شمشیریش را به نشانه تفکر درهم کشید:
-من یه مرد بی پولم. مریم هیچ وقت باهام ازدواج نمی کنه!
ته دلم ازگرسنگی قیلی ویلی رفت. تازه یادم افتاد مردک یخی کتلت زرینه را کوفتم کرد.
-مریم خیلی بچه ساله. گول دک و پوز هنری تیرداد رو خورده. دو روز دیگم ولش می کنه. تو باید به زو

رمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۷ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۷۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.