آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت پنجاه
زمان ارسال : ۳۲۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
فصل 22
دو هفته از عقد طناز و پارسا میگذشت و طناز در خانه پیدایش نبود. من همچنان سر کار میرفتم و میآمدم و ندا سعی داشت با نامزدی طناز و پارسا کنار بیاید و روابطش با پدرم مثل گذشته گرم نبود.
توی دفتر مجله سرم شلوغ بود و نوید همه کارمندان را به کار گرفته بود. خوشحال بودم که کنارم داشتمش و هر روزم را با او میگذراندم. در واقع حضور نوید در محل کارم آرامشی به من میداد که دلم
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
اسرا
00طنازدیگه چقدرنادونه وای ممنون بانونعمتی