آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت چهل
زمان ارسال : ۳۳۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
کلافه و مضطرب و دست به سینه پشت در اتاق مراقبتهای ویژه بودم. چقدر عشق بد بود که به خاطرش طناز مادرش را به این روز انداخته بود. دلم میخواست میدیدمش و هر چه بر دهانم میآمد نثارش میکردم. ندا برای من مادر خوبی نبود اما برای طناز مادر نمونهای بود. حقش نبود که طناز جواب زحماتش را اینطور بدهد. با اندوه چشم از اتاق برداشتم و نوید را دیدم که با قدمهایی پر سرعت به طرفم میآمد. چقدر
اسرا
00هدیه واقعادلسوز عالی بانو