او، اویی که دیگر او نبود به قلم رویا یزدانپور
پارت نهم :
ـ من نازگلم. نازگل مهرآیین. دختر عمه یاش... ار.
لبخندی زد و نگاهش بی تفاوت تر از قبل شد. آرام صحبت می کرد اما سعی می کرد وقفه ای در کلامش نباشد.
ـ راجع به من و ندیدنم هم باید بگم که شش ماهه به ایران برگشتم. به همین خاطر ِ هنوز همو نمی ش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ایلما
00نامی خوب خودش واداشته وسط😒