پارت نهم

زمان ارسال : ۳۵۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

ـ من نازگلم. نازگل مهرآیین. دختر عمه یاش... ار.
لبخندی زد و نگاهش بی تفاوت تر از قبل شد. آرام صحبت می کرد اما سعی می کرد وقفه ای در کلامش نباشد.
ـ راجع به من و ندیدنم هم باید بگم که شش ماهه به ایران برگشتم. به همین خاطر ِ هنوز همو نمی شناسیم. من هم چند باری شمارو توی دانشگاه همراه ِ پدرتون دیدم.
نفس عمیقی کشید. معلوم بود سختش شده که حرف بزند.
ـ البته از کم سعادتی بنده بود. وصف شما ر

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    نامی خوب خودش واداشته وسط😒

    ۱۲ ماه پیش
  • رویا یزدانپور | نویسنده رمان

    پس سر جنگ با نامی جان رو دارین شما😁🤭

    ۱۲ ماه پیش
  • اسرا

    10

    عالیه 🙏

    ۱۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.