پارت بیست و چهارم :

قلبم برای هزارمین‌بار در هم شکست. کاش کسی را داشتم تا تکه‌های شکسته‌ی قلبم را بهم بند زده و مرهمی برای قلب شکسته‌ام بود.

اما واقعیت تلخ‌تر از همیشه رخ نموده بود.نه سرپناهی و نه حتی سینه‌ای برای شنیدن دردهایم….

تنهای تنها در میان‌ آدم‌ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.