تاریکترین سایه به قلم فاطمه مهدیان
پارت بیست و سوم :
کاغذ اول و دوم را از وسط تا زدم وبه سختی درون شیار بین دیوار و کمد جایشان دادم.اصلا شبیه اولشان که آنها را پیدا کردم,نشده بودند.
نمیخواستی تا پیش از اینکه به اطمینان برسم ،فرشته و آریا از این موضوعی چیزی بفهمند.نمیخواستم اگر فرصت فراری هست ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00🤒