پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۲۸۴ روز پیش

قطرات سرم آرام آرام به دست بی جانم وارد می‌‌شد و کم کم داشتم انرژی از دست رفته‌‌ام را باز می‌‌یافتم. کسی توی اتاق بیمارستان نبود. با خودم فکر کردم که چطور بیمارستان آمده‌‌ام؟ وقتی از حال رفته بودم چه اتفاقی افتاده بود؟! حتماً ندا و طناز و نوید خیلی ت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید