پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۳۳۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

همین که در آپارتمان را باز کردم با نوید روبه رو شدم. شیک و آراسته در حال نظاره‌‌ام بود. دلم رفت. با صدایی که سعی داشتم لرزان نباشد سلام کردم و جوابم را داد. مدتی فقط خیره نگاهم کرد و انگار که از رنگ و رویم فهمید حال خوبی ندارم، پرسید:
ـ حالت خوبه؟
خوب نبودم اما دوست نداشتم خودم را بیمار نشان دهم. زیر لب گفتم:
ـ بله. ممنون.
ـ حاضر شو بریم خونه من!
متعجب گفتم:
ـ خونه شما؟!<

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zarnaz

    ۱۹ ساله 10

    عالی خیلی ممنون ❤️❤️

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.