پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۲۸۶ روز پیش

همین که در آپارتمان را باز کردم با نوید روبه رو شدم. شیک و آراسته در حال نظاره‌‌ام بود. دلم رفت. با صدایی که سعی داشتم لرزان نباشد سلام کردم و جوابم را داد. مدتی فقط خیره نگاهم کرد و انگار که از رنگ و رویم فهمید حال خوبی ندارم، پرسید:

ـ حالت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید