پارت سی و سوم

زمان ارسال : ۲۸۸ روز پیش

همراه نازی به اداره پلیس رفته بودیم و روی صندلیهای مقابل سرهنگ سعیدی نشسته بودیم و به صحبتهایش درباره مسائل و مشکلات مربوط به کودکان کار گوش سپرده بودیم. سرهنگ بعد از تمام شدن مصاحبه من و نازی را به نوشیدن چای تعارف کرد و رو به من گفت:

ـ بنده ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید