طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
پارت دوم
زمان ارسال : ۳۳۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
دلم نمی خواست به کپرها و گاری های سندی ها نزدیک شوم.
صدای واق واق سگها از دوردست هم رعب به تنم می انداخت.
بین زرینه و سندی ها قرارداد نانوشته ای برقرار بود که هرگز کسی به قلمرو یکدیگروارد نشوند.
روی زمین خاکی ایستاده و به ردیف درختان سرو که مرز بین ما و سنرمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.
رمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.
اوا
00عالی