پارت سی

زمان ارسال : ۳۴۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

به سمت ماشین رفتیم و کنارش روی صندلی نشستم.
ـ ببخشید تو زحمت انداختمون. در مورد هزینه درمانگاهم...
ـ حرفشو نزن...
ـ اما آخه...
ـ همین که گفتم.
دیگر چیزی نگفتم چون می‌‌دانستم در صورت اصرار زیاد کلافه می‌‌شود. همین که راه افتاد، همراهم زنگ خورد و شماره نازی را دیدم. گوشی‌‌ام را برداشتم و جواب دادم.
ـ الو...
ـ سلام هدیه جون.
ـ سلام نازی جان.
ـ حالت چطوره؟ کجایی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ساحل

    00

    خیلی زیباست

    ۴ هفته پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ❤❤

    ۴ هفته پیش
  • یگانه

    20

    تا اینجا جالب بوده

    ۱۰ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    💖

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.