آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت بیست و نهم
زمان ارسال : ۳۴۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
چند ضربه به در اتاق نوید زدم و داخل رفتم. کمی آرام شده بود. توجهش به چشمان سرخم جلب شد و متوجه جدیت ماجرا برایم شد. لحنش را ملایم کرد و گفت:
ـ الان حالت بهتره؟
سرم را فرود آوردم.
با دست به صندلی اشاره کرد:
ـ بشین.
روی یکی از صندلیها نشستم. نگاهش کمی مهربان شده بود:
ـ دستت خیلی درد میکنه؟
ـ مهم نیست. مسئله من الان مچ دستم نیست. اون دختر طفل معصومه که ظاهراً تو ای
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Zarnaz
۱۹ ساله 00خوب معلوم هدیه جون نویدی از شایان بهتره سر تره😜🙈عالیه دمت گرم مرضیه جونم❤️❤️