پارت بیست و پنجم

زمان ارسال : ۲۹۷ روز پیش

***

سر میز شام توی فکر شب ماندن نوید در خانه‌‌امان بودم. چه لزومی داشت که در غیاب پدرم اینجا بماند؟! مگر خودش خانه نداشت؟! اما دروغ چرا. دوست داشتم که آن شب را در خانه‌‌امان سپری کند و حضورش را بیشتر از همیشه در کنارم حس کنم. خودم هم نمی‌‌دانس ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید