طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت سی و پنجم
زمان ارسال : ۱۲۸۶ روز پیش
حسی از شوق، ناباوری و هیجان زیر پوست دخترک میخزید و لب به دندان گرفته بود تا آنهمه اشتیاقش عیان نشود. لب روی هم فشرد و قدمی به عقب برداشت.
- من برم، دیرم میشه و کلی کار دارم.
محسن با تک خندهای گفت:
- کجا هول شدی زود میخوای بری؟ شماره خونه رو ندادی!
نسیم انگشت
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
نرگس
43من جای مهدخت زدم زیر گریه اخه این چه رفتاریه حالا حالت خوب نیس نباید دل بدبختو بشکونی ک🥺😭
۴ سال پیشستایش
30بابا بر اعصاب خودتون مسلط باشید هنوز چیزی نشده که 😐
۴ سال پیشدریا
70پری کثافت آشغال😑😑بیچاره عسل و نسیم🤕
۴ سال پیشهستی
61اه اه پری بمیری 🤧بیچاره نسیم و عسل
۴ سال پیشآرو
50پری خانممم دوستشو فروخت به یه گوشی مدل بالا...؟😑😏 بیچارع عسل🙁😕
۴ سال پیش.
40وای خود چقدر پریدخت بده آخه آدم قحط بود با اون دوست شد اصلا باورم نمیشع محسن نسیم باید بهم برسن یا یکی بهتر ازمحسن که نسیم هم عاشقش باشه ولی خب مگه ادم چندبار عاشق میشه خاک تو سرت پری
۴ سال پیشدخی تنها
90ای بمیری پریدخت امین عوضی اشغال کثافت هرزه واقعاکه بیچاره نسیم که گیر تو بی خوانواده افتاده چندش اگه واقعی بود شبونه میرفتم میکشتمش انقدر با ساتور میزدمش که باخون یکی بشه باید این ادمارو جلو مردمکشت
۴ سال پیش^_^
120ببچاره عسل معتاد شدنش کم بود حالا دیوونه هم شد🙁
۴ سال پیش^_^
150وای پریدخت چه قدر بدجنسه😠 یعنی میخواد چیکار کنه😱
۴ سال پیش
سوگی
۱۵ ساله 02خوشم اومد از پری افرین بزن به هیکل دختره واس من میره مغازه پسره حرف میزنه بعد عذاب وجدان میگیره ک داداشم بفهمه چی میشه اونم واس خودش هرزه ای هست😏😏🖤✨