پارت سی و چهارم

زمان ارسال : ۱۲۸۶ روز پیش

ماشین حاشیه‌ی‌ خیابان متوقف شد و نسیم بدون حرفی از ماشین پیاده شد؛ در را محکم کوبید و با قدم‌های تند از ماشین فاصله گرفت. وارد کوچه‌ای فرعی شد که صدای پریدخت حینی که سعی داشت خودش را به نسیم برساند، بلند شد.
- وایسا ببینم، نسیم صبر کن. چته تو؟ بی‌ادب یه تشکر نمی‌تونستی ازش
1393
277,642 تعداد بازدید
842 تعداد نظر
97 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نرگس

    10

    محسن خیلی خوبه(البته تگه همینجوری باشه ک نشون میده😐)کاش پریدخت سر عقل بیاد🤕

    ۴ سال پیش
  • هستی

    40

    من فک میکنم وقتی محسن رفت خاستگاری میگن ت عکاسی اون مهندس دختر ب نمیدیم البته فک کنم بعد بدنش به مهندسه بعد فرار کنه بعد..... فیلم هندی شد😐😂😂

    ۴ سال پیش
  • هستی

    70

    اصلا از پری خوشم نمیاد😐ولی نسیم خیلی خوبه

    ۴ سال پیش
  • آرو

    30

    وای عالی🤩 پارتای بعدددد کی میاد😫

    ۴ سال پیش
  • رهایی

    150

    امثال پریدخت واقعا اشتباه میکنن خودشونم بعد چند سال از خودشون بدشون میاد این راهش نی ک تا تنها شدی یا کسی بهت اهمیت نداد بری طرف پسرا خودتو در اختیارشون قرار بدی

    ۴ سال پیش
  • هستی

    160

    مهدخت که خیلی بهتر از پری بود

    ۴ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید