طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت سی و چهارم
زمان ارسال : ۱۲۸۶ روز پیش
ماشین حاشیهی خیابان متوقف شد و نسیم بدون حرفی از ماشین پیاده شد؛ در را محکم کوبید و با قدمهای تند از ماشین فاصله گرفت. وارد کوچهای فرعی شد که صدای پریدخت حینی که سعی داشت خودش را به نسیم برساند، بلند شد.
- وایسا ببینم، نسیم صبر کن. چته تو؟ بیادب یه تشکر نمیتونستی ازش
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
هستی
40من فک میکنم وقتی محسن رفت خاستگاری میگن ت عکاسی اون مهندس دختر ب نمیدیم البته فک کنم بعد بدنش به مهندسه بعد فرار کنه بعد..... فیلم هندی شد😐😂😂
۴ سال پیشهستی
70اصلا از پری خوشم نمیاد😐ولی نسیم خیلی خوبه
۴ سال پیشآرو
30وای عالی🤩 پارتای بعدددد کی میاد😫
۴ سال پیشرهایی
150امثال پریدخت واقعا اشتباه میکنن خودشونم بعد چند سال از خودشون بدشون میاد این راهش نی ک تا تنها شدی یا کسی بهت اهمیت نداد بری طرف پسرا خودتو در اختیارشون قرار بدی
۴ سال پیشهستی
160مهدخت که خیلی بهتر از پری بود
۴ سال پیش
نرگس
10محسن خیلی خوبه(البته تگه همینجوری باشه ک نشون میده😐)کاش پریدخت سر عقل بیاد🤕