پارت بیست و ششم :

الهه به پیراهن پرهام که لکه بود نگاه می‌‌کرد. با چشم اشاره به آن کرد و گفت:
ـ لباست چرا لکی شده؟
ـ نوشابه ریخته روش.
الهه نگاه معنادارش را از لک نارنجی رنگ به صورت پرهام رها کرد:
ـ بشورش!
پرهام با لحنی حق به جانب گفت:
ـ پس زن گرفتم برای چی؟
ابروان الهه با جدیت در هم رفت:
ـ مگه زن گرفتن برای کلفتیه؟
پرهام در حالی که به طرف حمام می‌‌رفت، گفت:
ـ من خیلی مر

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۱۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Tamanna

    00

    به نظرم جواب مثبت دادن به پرهام از طرف الهه، دختری که عاقل و با سیاسته واقعا به دور از ذهن و منطقه مرضیه جان

    ۶ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    دخترهایی مثل الهه به پسرهایی با ویژگی‌های شخصیتی پرهام که متضاد خودشونن خیلی گرایش دارن. فکر می‌کنن زندگی باهاشون براشون جذابیت داره و می‌تونند تو مسیری که دلشون می‌خواد هدایتشون کنن

    ۶ ماه پیش
  • نسترن

    00

    🧡

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.