بازگشت عاشقانه به قلم مرضیه نعمتی
پارت بیست و ششم :
الهه به پیراهن پرهام که لکه بود نگاه میکرد. با چشم اشاره به آن کرد و گفت:
ـ لباست چرا لکی شده؟
ـ نوشابه ریخته روش.
الهه نگاه معنادارش را از لک نارنجی رنگ به صورت پرهام رها کرد:
ـ بشورش!
پرهام با لحنی حق به جانب گفت:
ـ پس زن گرفتم برای چی؟
ابروان الهه با جدیت در هم رفت:
ـ مگه زن گرفتن برای کلفتیه؟
پرهام در حالی که به طرف حمام میرفت، گفت:
ـ من خیلی مر
مطالعهی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۴۱۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Tamanna
00به نظرم جواب مثبت دادن به پرهام از طرف الهه، دختری که عاقل و با سیاسته واقعا به دور از ذهن و منطقه مرضیه جان