بازگشت عاشقانه به قلم مرضیه نعمتی
پارت بیست و هفتم :
فصل 18
خانه آقا کریم پر سر و صدا بود. الهه و پرهام آن شب مهمان بودند. شیرین و همایون هم آمدند و جمع تکمیل تر شد. شیرین با دیدن پرهام ابروانش را درهم برد و گفت:
ـ الهی بمیرم چهقدر لاغر شدی!
الهه به پرهام که به نظرش صورتش نسبت به قبل از ازدواجشان پرتر و جذاب تر شده بود، نگاه کرد و خواست چیزی بگوید که ثمین با لحنی پر کنایه گفت:
ـ الهه! نکنه وقتی مهمون خونَت میاد غذا درست میکنی
فریبا
00خوبه