پارت سوم

زمان ارسال : ۳۸۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

فصل 2

الهه زیر غذا را خاموش کرد و با عجله حاضر شد. به ساعت نگاه کرد و نگران شد. زیر لب گفت:

ـ وای! الان مهسا و هومن تعطیل شدن. چرا این روزا انقدر حواسم پرته؟

تندی حاضر شد. در خانه را بست و به دنبال خواهر و برادرش رفت. همان‌‌طور ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.