در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت هشتاد و سوم
زمان ارسال : ۲۹۸ روز پیش
به آثار بخیهای که روی مچ گلشن بود، خیره ماند و هر لحظه کلهاش داغ میشد. دندانهایش را با خشم روی هم سایید و نگاهش را روی دیوار گرداند. قسم خورد اگر پیمان همان لحظه دم دستش بود قطعا مُشت پر قدرتی حوالهاش میکرد. دلیلِ این خودکشی ناموفق را نمیدانست ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
امیدوارم از رمان «در رویای دژاوو» کلی لذت برده باشید😍
رمان «مونالیزا» توی همین برنامه و در بخش آنلاین موجوده... در مورد کاراکتر فریال مظفری 💚
همونطور که توی دژاوو خوندید، فریال عاشقه... ولی عاشق کی؟ بیا رمان مونالیزا رو بخون تا متوجه بشی😍😍
بلاک بودی؟ دیگه نیستی!😍
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم🥺💚 امیدوارم تا پایانش لذت ببری😍💚
۹ ماه پیشیاس
00❤️
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚
۱۰ ماه پیشفخری
00واقعا ممنونم از شما بابت این رمان زیباخسته نباشید عزیزم
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم از شما که کامنت میذارید😍💚
۱۰ ماه پیشسمیرا
10قربونت فقط وقتی عالی میشم که فرهادوگلشن برن سرخونه زندگیشون وزندگی باعشق وصاحب بچه بشن ورو ابراباشن😄❤️
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
صاحب بچه هم بشن🤭
۱۰ ماه پیشسمیرا
00آره والا بچه فرهادوگلشن چه شود خیلی نازمیش
۱۰ ماه پیشستایش ماهرخ
۸ ساله 00سلام خوبی ؟ من ستایش هستم کلا س دوم و این داستانت خیلی قشنگه . فکر می کنم که من کوچکتر ین خواننده این داستان زیبا هستم 😄💙
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سلام قربونت عزیزم چقدر کوشولویی☺️ ذوق کردم از پیامت🫂 تا حالا یه هشت سالهی رمان خون از نزدیک ندیدم🤭 و قربونت برم قشنگم دژاوو مطمئنی برات مناسبه؟ خیلی برای این جور رمانها کوچولویی آخه🥲
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اگه سر به سرم گذاشته باشی قلب عین گنجشکم می ایسته🥴
۱۰ ماه پیشنسیم
00سلااااام عالیییییییییی 💖 نویسنده گل چندتا سوال داشتم 🎀 1 _ چرا فریال تو رمان نقشش خیلیییی کمرنگه و نیست ؟ 2 _ یادم نمیاد زود خوندم رمانو ولی فریال خواهر فرهاد بود درسته ؟💗 ممنون عزیزممممم 🥺
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سلام جانم🫂بله فریال خواهر فرهاد هستش.رمانهای من پر شخصیت هستن و واقعا اگه بخوام هر شخصیت رو زیاد درموردش بنویسم میشه یه رمان دو هزار صفحهای🥴با این حال فریال خیلی هم نقش داره که
۱۰ ماه پیشآلا
۰۰ ساله 00سلام رمان خیلیی خوبی هست و من سه روزه شروع کردم به خوندن و الانم پارت 68 هستم و دارم خودمو میرسونم :)))
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سلام🤩خوش اومدی به دژاوو🫂 ذوق کردم با این سرعت داری میرسی😎💚
۱۰ ماه پیشسلین
۲۰ ساله 00برای بار سوم سلین آمد😐 یه سوال ، ناراحت نمیشی آزاده صدات کنم ؟ کلا عادتمه همه رو به اسم صدا بزنم . نفس هم میدونه حتی سر کلاس استادامو به اسم کوچیک صدا میزدم الان به زور سعی میکنم بگم بهشون استاد 🙂
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نه عزیزدلم اصلا برام مهم نیست🫂 هیچ ایرادی نداره
۱۰ ماه پیشفاطی
۲۳ ساله 00اول تشکر میکنم از نویسنده عزیز بابت این رمان بسیارجذاب.دوم این که چرا گلشن حرص ادمو درمیاره🥲بابا یهو بگو دوست دارم دیگ دلم برا فرهاد میسوزه واقعا🤦 ♀️
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزمم💚 گلشن آدم شکنندهای هست منتها با این حال سعی میکنه قوی باشه اتفاقا. یک بار قبلا شکست خورده و الان اعتماد دوباره به یه مرد دیگه براش سخته
۱۰ ماه پیشانسی
00سلام ازاده جون من تازه دوروزی میشه ک رمانتو شروع کردم خیلی قشنگه ولی ایکاش گلشن هم به یه تصمیمی برسه انقدر از رمانت خوشم اومده ک دو روزه خوندم و منتظر پارت های بعدیت هستم موفق باشی
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی خوش اومدی به رمان عزیزم😍 چه خوب که به این سرعت خودت رو به ما رسوندی🙃💚
۱۰ ماه پیشنفس
۲۱ ساله 10عالی بود :) عاقا این سلین حق میگه ! نه ترمه و نه گلشن ! حالا من کمتر حرص میخورم سلین خودشو کشته هم دانشگاهی هستیم انقدر تو دانشگاه حرص میخوره سر فرهاد آزاده این فرهادو بده به ما راحت بشو 😂
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
یه دفعه دیدی همه تون رو شوکه کردم فرهاد رو نشوندم پای سفره عقد با ترمه🤪
۱۰ ماه پیشسمیرا
00نه تروخدا دیگه فرهادازچشم میفته میش بی عرضه که خدایی نکرده اینطوری نیس فقط باگلشنه
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اصلا اگه فرهاد بره سراغ ترمه خودمم از دژاوو خوشم نمیاد دیگه🤭
۱۰ ماه پیشهانیه
00عالیییی عالی😍 خب فکر کنم باید از گلشن دیگه دنده عقب بگیریم و بریزیم سر عطا پدرهم انقدر سنگ دل خب ول کن بچه رو بزار عشق و حالشو کنه🥴😁
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فرهاد عادت داره به حرفهای باباش
۱۰ ماه پیشسلین
۲۰ ساله 10آزاده عزیزم که برای نفس نوشتی شاید ترمه رو بندازی به فرهادم مررگ سلین نکن به خدا حاظرم فرهادیم بره با گلشن ولی نره با ترمه .. ببین دیگه چقدر از ترمه بدم میاد که این پیشنهادو دادم :/ دستت طلا :)
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا فکر کردی اگه همچین چیزی بود میگفتم؟🙃
۱۰ ماه پیشmoon
00چقققققد این پارت عالی بود 🩵حس میکنم گلشن هم کم کم میخواد حرکت انتحاری بزنه و مارو خوشحال کنه و چقد این فرهاد قشنگگگ حرف میزنه
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی خوب حرف میزنه واقعا😍
۱۰ ماه پیشنسترن
00خیلی عالی بود،انشالله همیشه همینجوری موفق باشی عزیزم.توی پارت قبلی هم نظر دادم ولی نمیدونم چرا نیومده!
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم. اتفاقا چندین بار از اسم شما کامنت دریافت کردم و هستشون... مگه اینکه غیر اونا هم کامنتهای دیگهای فرستاده باشید. در هر صورت مرسی گلی🤩
۱۰ ماه پیش
raha
00رمانتون خیلی قشنگه🥰😍 واقعا مثل خیلی ازرمان ها کلیشه ای نیست که آدم میدونه آخرش چی میشه.برعکس رمان شما آدم منتظره پارت های بعدی رو بخونه وهیجان انگیزه خداقوت بهتون♥️