در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت هشتاد و دوم
زمان ارسال : ۳۵۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
- خودت هم میدونی ازدواجمون فقط روی همون یه تیکه کاغذِ!
- چطوری میتونی بهش بگی یه تیکه کاغذ؟
دستانش را بالا برد و با لحن حرص آلودی ادامه داد:
- من قلبم رو بهت دادم گلشن!
گلشن سری به اطراف تکان داد و خیلی آروم گفت:
...در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نفس
00راستی میگما ی سوال آزاده جون میدونی چطور باید از قسمت مدیریت پیام، پیام هارو حذف کنی؟ یا حذف نمیشه