دادگاه مردگان به قلم سهیلا عبدی
پارت بیست
زمان ارسال : ۳۶۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
آرکا تقلا کرد. میخواست از سفینه بیرون بیاید یا حتی تکانش بدهد که بیفایده بود.
_آرام باش آرکا. نوزادت کجاست؟ میخواهم هدیهی تولد فرزندت را بدهم. کجاست که بسیار مشتاق دیدارش هستم. پسرعموی ناتنی عزیزم.
آرکا تمام قدرتش را جمع کرد و ناگه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما